August 2020
·
3 Reads
مرگ و نیز حیات پس از آن همواره یکی از مهمترین دغدغههای انسان بوده و زندگی او را متأثر ساخته است. در ادیان ابراهیمی نیز آموزههای در پیوند با مرگ و رستاخیز در شمار پردامنهترین تعالیم متون مقدس هستند. در قرآن کریم بهعنوان متن مقدس مسلمانان و بایبل بهعنوان کتاب مقدس مسیحیان (که بخش نخست آن را با کمی اختلاف یهودیان نیز مقدس میشمارند) آیات زیادی وجود دارد که به تعلیم آموزه معاد اهتمام دارند. فارغ از اختلافی که این دو کتاب در موضوع آخرالزمان دارند، روشهای آنها در تعلیم این آموزه میتواند اهمیت داشته باشد. آخرالزمان در ادبیات مسیحی بیشتر به بازگشت عیسی مسیح و اتفاقهایی که در آن زمان رخ خواهد داد میپردازد؛ در حالی که معاد در قرآن کریم به مرگ و زندگی پس از آن معطوف است. این مقاله کوشیده است تا با بهرهگیری از روش مطالعات تطبیقی و با رویکرد توصیفی - تحلیلی به بررسی تشویق و تهدیدهای این دو کتاب در تعلیم آموزه حیات پس از مرگ بپردازد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که در هر دو کتاب رخدادهای پس از مرگ بهمثابه تضمین اخلاق و شریعت مورد توجه هستند. برای همین عنصر تشویق و تهدید و نیز ترساندن از مهمترین روشها این دو کتاب برای تعلیم آموزه معاد هست. اگرچه در کتاب مقدس و بهویژه عهد قدیم این تضمینها بیشتر این جهانی هستند ولی در قرآن کریم بیشتر به جهانی دیگر راجعاند.